♥●•٠·˙سایت تفریحی ♥●•٠
طنز . عکس . خبر و کلی مطالب جالب




ارسال توسط حسین

 

همسر آینده ام :
 
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم !
 
اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی،
فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی ...!
 
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند”داماد سر است!” و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود !
 
اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم !
 
اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد !
 
اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای !
 
اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می آید… جلوی چشم همه هم که نمی‌شود !
 
اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است”؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟
 
اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی !
و بالاخره….
 
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری وعشقمان فارغ ازرنگ و ریای مادیات است !


ادامه مطلب...
ارسال توسط حسین

مامان بزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود ؛ خلاصه به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه !
وقتی رفتیم داخل ، معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت : آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلا خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی !
۱۰سال درس خوندشو شست مثل رخت پهن کرد رو بند !
.
.
امروز مامانم یه لامپ بهم داد گفت عوضش کنم ، داشتم عوضش میکردم متوجه نبودم کلیدش روشنه یهو برقم گرفت ، مامانم برگشته میگه چی شد ؟
گفتم برق گرفت ! گفت لامپ که نسوخت ؟؟؟
میدونم سر راهیم … برم پدر و مادر واقعیمو از توی افق پیدا کنم !
.
.
دختر عمم ۸ سالشه اومدن خونمون ، این نشسته بود در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵ سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان درمیاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
.
.
امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم : ما پسرتون رو دزدیدیم  ۱۰۰هزار تومن بیارین به این آدرس و گرنه پسرتون رو میکشیم !
بابام برگشت گفت ۲۰۰هزار تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه !
.
.
پسرخالم معدلش شده ۱۹/۴۲ ، سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته …
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم …
.
.
مهمونی بودیم ، آخر شب بود می خواستیم برگردیم خونه ، بابام داشت خمیازه می کشید که مامانم به بابام : تا دهنت بازه روژین رو هم صدا بزن !
بابام : سر شام که بهت گفتم تا آرنجت خمه واسه منم آب بریز یادته ؟ خودت صداش بزن !!!
همچین مامان و بابای انتقام جویی دارم من !

.
.
پسر عموم میگه : رفتم خواستگاری بابای دختره پرسید کجا کار میکنی؟  گفتم شرکت اپل ! باخوشحالی پرسید دقیقا چه کاری اونجا انجام میدی ؟ گفتم اونجا اون سیباشونو گاز میزنم !!!
نمیدونم چرا یارو مارو با لقد (لغد) (لگد) انداخت بیرون ؟؟؟
.
.
به پسر خاله ی ۱۱ساله م گفتم چرا پلی استیشن خریدی ؟
گفت دلم برا بازیا قدیمی تنگ شده بود !!! والا من ۱۱سالگی بازی قدیمیم نونوایی رفتن بود !
.
.
یه داداش ۵ ساله دارم به “پریروز” میگه “پس دیروز” ؛ بهش میگم عزیزم اشتباس باید بگی “پریروز” ، باز توی چشام زل میزنه میگه “پس-دیروز”. میگم چرا میگی “پس-دیروز” ؟ میگه چرا میگن “پس-فردا” ؟ نمیگن “پری-فردا” ؟
من
فردا
پس فردا
روز بعد از پس فردا
.
.
مامانم زنگ زده مغازه میگه داداشت اونجاس هنوز ؟ میگم نه چن دقیقه پیش رفت.
میگه یعنی کلا رفت ؟ گفتم نه هنوز نصفش اینجاست !
.
.
پول کم آوردم از بیرون زنگ زدم میگم مامان یه کم پول بریز به کارتم ؛ میگه شماره کارتت چنده ؟
شماره ۱۶رقمیو خوندم واسش برگشته میگه باشه ، فقط اسمت چی بود ؟؟؟
از صبح دارم دنبال پدر مادر واقعیم میگردم !
.
.
وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا ، بگو مامان …
الان میگی مامان میگه زهر مارو مامان !

.
.
برادرزاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت : نه تو بیا خونه ما ! اونوخت این باقالی برگشته میگه : نه من فعلا یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !!!
میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ !
.
.
خسته و کوفته برگشتم خونه در یخچال “پر از خالی” خونمونو باز کردم و در کمال تعجب یه پاکت آب پرتقال دیدم ، اولش شک کردم به موجودیتش ولی وقتی تکونش دادم دیدم نه مث اینکه پره ! شگفت زده از این معجزه چپ و راستو نگاه کردم کسی نباشه و همونجوری با چشم بسته ریختم تو حلقم ؛ خدا روز بد نده تا ته معدم سوخت ؛ آخه پدر من قوطی آب پرتقال جای عرق نعناس ؟؟؟
.
.
خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود که یهو برق رفت ؛ به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد !
گفت شمارش چنده ؟
گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد ؟
گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم ؟!؟!؟!
(البته اینو بگم که ما پسر خاله رو جزو فامیلای دورمون حساب مبکنبم)
.
.
با فامیلمون و پسرش که تازه کنکور داده بود نشسته بودیم داشتیم راجع به نتایج حرف میزدیم که باباش از من پرسید تو کجا دانشگاه میری ؟
گفتم من زیاد درس نخوندم آزاد قبول شدم. برگشت به پسرش گفت : خاک بر سرت یعنی تو از اینم کمتری ؟




تاریخ: چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:خنده بازار داغ روز , خنده , طنز فک و فامیلی ,,, ,
ارسال توسط حسین

 

 

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم! :|

.

.

.

نمی دونم چه حکمتیه

اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

.

.

.

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده  :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟

.

.

  

             



ادامه مطلب...
ارسال توسط حسین

این دو جمله ی:

کوچه تنگه بله

عروس قشنگه بله

چه ربطی به هم دارن دقیقا؟!؟ ))
.
.
.
.
یادش بخیر یه وقت میگفتن سیگار نکشید پسته بخورید

دیگه از این به بعد باید یه پاکت سیگار بذاریم تو جیب‌مون

هر وقت هوس پسته کردیم یه نخ بکشیم !
.
.
.
.

خیلــــــی بدهکاریم به کسانی که همیشه بهشان گفتیم درست میشه و نشد …

(خیلی خیلی زیاد)

جوک و اس ام اس باحال
.
.
.
.

تویی که ادعات میشه همه دنبالتن ……

اینو بدون جنس ارزون زیاد مشتری داره )
.
.

                                  



ادامه مطلب...
ارسال توسط حسین

 یارو برای پسرش میره خواستگاری .......

پدر عروس میگه: اقا زاده دانشگام میرن  ......

یارو میگه:مسافر گیرش بیاد چرا نه ...




تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:خنده بازار داغ روز , خنده , طنز,
ارسال توسط حسین

کنون رزم ويروس ورستم شنو     دگرها شنيـدستي اين هم شنو

 

 

که اسفنـديارش يكـي ديسك داد    بگفتـا بـه رستم كه اي نيكـزاد

 

 

در اين ديسك باشد يكي فايل ناب    كه بگـرفتم از سايت افـراسياب 

 

چنين گفت رستم بـه اسفنـديار     كه مـن گشنمه نـون سنگك بيـار

 

جوابش چنين داد خنـدان طـرف     كه مـن نـون سنگك ندارم بـه كف  

 

برو حال مي كن بدين ديسك,هان    كه هـم نـون و هـم آب باشد درآن




تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:خنده بازار داغ روز , خنده , طنز,
ارسال توسط حسین

پسر گلم يه دقيقه مياي كارت دارم...
پسرم خدا خيرت بده يه دقيقه بيا...
چه دختر نازي دارم من ، مامان جان بيا يه دقيقه...
و....
با توجه به نزديك شدن به روزهاي پاياني سال
و با توجه به خطر جدي خونه تكوني
در صورت شنيدن هر كدام از اين الفاظ توسط مادرتان
سريعا محل را ترك نموده ( حتي شده از پنجره بپرين پايين )
و ترجيحا تا ١ هفته به محل مذكور مراجعه نفرماييد !!!
لطفا ابن اخطار را جدي بگيريد ،
يكي جدي نگرفت تا الان ٤ تا فرش شسته!




تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:خنده بازار داغ روز , خنده , طنز ,
ارسال توسط حسین

 نصف النهار چیست ؟

همان شام است

که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است




تاریخ: چهار شنبه 15 اسفند 1391برچسب:نصف النهار چست , خنده , طنز , جوک , اخر خنده ,
ارسال توسط حسین

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم! :|

.

.

.

نمی دونم چه حکمتیه

اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

.

.

.

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده  :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟

.

.

.

 تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی

میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و ﺍﺳﺘﺎﺩ فرشچیان نیست!

 

 



ادامه مطلب...
ارسال توسط حسین
تنها موقعی كه خانها با دقت تمام به حرف شوهراشون گوش می دن وقتی كه شوهراشون تو خواب حرف می زنن
 
 
ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
 

من عروسی بگیرم یه عروسی ساده و جمع و جور می گیرم و هیشکی رو دعوت نمی کنم، نه به خاطر هزینه اش، به خاطر اینکه
بقیه دخترا آرایش می کنن،خوشگل میشن میان، من تازه می فهمم چه غلطی کردم؟!
همون تو جهل بمونم بهتره
 


ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ  

 

  

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب...
ارسال توسط حسین

نظر یادت نره

 

 

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم! :|

.

.

.

نمی دونم چه حکمتیه

اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

.

.

.

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده  :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟


                          



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:خنده بازار داغ روز , خنده , طنز,
ارسال توسط حسین
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد